تحلیل سیاسی اعتراضات آبان ۹۸
.
🔴 تأملاتی در «جنبش جوان و بدون رهبر» اعتراضات ایران
سرنوشت نافرمانی مدنی ۲۵ آبان هنوز معلوم نیست، ولی با توجه به تواتر این طغیانها و کم شدن فاصله آنها با یکدیگر و نیز رادیکالتر شدن شعارها و تخریبها میتوان گمانههایی زد درباره وضعیت بحرانی رابطه دولت - ملت و سیاست داخلی و خارجی بحرانزای نظام جمهوری اسلامی.
۱. طغیان و تظاهرات خیابانی در رابطه ملت-دولت نهادینه شده است. در کشوری که هیچ نوع دیالوگی بین دولت-ملت برقرار نیست و قرار هم نیست برقرار شود، مردمِ ناامید با آتش زدن و تخریب آنچه دولتی مینماید و شعارهای تند و آتشین حرف خودشان را میزنند. متقابلاً دولتی که به طور ارگانیک و سازمانی اساس کار را بر ارعاب گذاشته و هیچ نقدی را جدی نمیگیرد، با خشونت برهنه با مردم روبهرو میشود. دیالوگ از سطح مبادله سنگپاره با گلوله بالاتر نمیرود.
۲. نظام جمهوری اسلامی از قبل نامشروعیت خود را در جهان مدرن پذیرفته است. این نظام، به جای شرکت در بازی، اصول بازی را قبول ندارد. به قول برشت، «ملت از دولت ناراضی است، ملت را منحل کنید.» بر این اساس، محکومیت در انظار جهانی یا انظار ملی برای این رژیم ارزش واقعی ندارد چون از جهانی تجریدی و بیگانه به بساط تجدد و سیاست و رفاه مردم